یکشنبه 09 ارديبهشت 1403 - Sun 28 Apr 2024
  • مست عشق یک تریلر جنایی

  • بازی خطرناکی که در آسیا در جریان است

  • کمک‌های اهدایی به سیل‌زدگان سیستان و بلوچستان در کارت‌خوان عبدالحمید!

  • ماجرای خبر زندانی‌بودن یک استاد مقیم آمریکا در اوین!+ عکس

  • پاسخ قشنگ شهید شیروی به سوال خبرنگار ژاپنی + عکس و فیلم

  • هدف مشترک استقلال و پرسپولیس

  • مقابله با بی‌حجابی ضرورتی اجتماعی

  • اشتباهات سیاستگذار، دلیل نوسان نرخ ارز

  • فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف!

  • پنج سناریوی عجیب انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا

  • مخالفت پارلمان آلمان با پیشنهاد تحریم سپاه پاسداران

  • حجاب، مسیر مصلحت جامعه

  • واکاوی ظرفیت‌های معدنی ایران و عربستان

  • ماجرای کشف یک نیروی به درد بخور توسط حسن باقری

  • نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا به کاخ سفید هشدار داد

  • روحانی و ربیعی مخالف کاندیداتوری خاتمی بودند

  • جزییات حراج بعدی شمش طلا

  • خبر خوش وزیر کار برای کارگران

  • اسناد ارتش آمریکا از عملایات پنجه عقاب در ایران + سند

  • مستاجران ؛بازنده بازی قیمت‌سازی

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 129466
    تاریخ انتشار: 03/ارديبهشت/1398 - 15:28
    به مناسیت سالروز شهادت سپهبدولی الله قرنی

    «سپهبد قرنی» که بود و چگونه شهید شد؟/سپهبد قرنی اولین قربانی گروه فرقان/یالثارات - آخرین گفته شهید قرنی پس از ترور

    محمدولی قرنی، نخستین رییس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، فروردین ۱۲۹۲ در تهران و در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود

    «سپهبد قرنی» که بود و چگونه شهید شد؟/سپهبد قرنی اولین قربانی گروه فرقان/یالثارات - آخرین گفته شهید قرنی پس از ترور


    شهید سپهبد قرنی

    پدرش، میرزا آقاجان، از مدیران مخابرات تهران بود. وی در ده سالگی پدرش را از دست داد و از آن پس، در کنار مادرش زندگی سختی را ادامه داد.

    دوره ابتدایی را در دبستان گلبهار اصفهان گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان‌ دارالفنون تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش در تهران به پایان رسانید.

    پس از دریافت دیپلم، در اول مهرماه 1309 در دانشکده افسری ارتش پذیرفته شد و در 1311 با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه دانش‌آموخته شد.

     


    قرنی افزون بر دانشکده افسری، دوره ستاد دانشگاه جنگ و دوره سه ماهه این دانشگاه را نیز سپری نمود.

    قرنی؛ پیش از انقلاب اسلامی:

    قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبه‌های نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای 28 مرداد 1332، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا 20 بهمن 1336 در این سمت بود. در زمان کودتای 28 مرداد 1332، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.

     


    شهید سپهبد قرنی

    بر پایه اسناد موجود، خرده‌گیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل، از پایان 1335 و در دوران نخست‌وزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولت‌های وقت بود و این انتقاد، با نخست‌وزیری منوچهر اقبال در فروردین 1336 بالا گرفت.

    قرنی در مهرماه 1336 به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ می‌باشد. در 20 بهمن 1336 وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دست‌آوردن عنوان محترمانه معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در 26 بهمن 1336 از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد.

     

     

    بارزه سیاسی عمل‌گرایانه سپهبد قرنی از 1336 آغاز شد. او دردوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در 1336 هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند 1336 انجامید.شهید سپهبد قرنی
     

     


    پس از رو شدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در 31 تیر1337، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید.

    قرنی در هشتم آذر 1339، پس از گذراندن 2 سال و 8 ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی از زندان، از 1341 کوشش خود را علیه حکومت بیگانه‌دوست پهلوی پررنگ‌تر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست.

    همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره)علیه حکومت دست‌نشانده شاهنشاهی پهلوی و آمریکا و اسراییل، دلبستگی محمدولی به خواندن کتاب‌های سیاسی و مذهبی، او را نیز به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد.

     



    در همین راستا، به چهره‌های مذهبی؛ همچون آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله سید محمدهادی میلانی نزدیک می‌گردد. به زودی پیوند‌های قرنی با آیت‌الله طالقانی، دیدار وی با آیت‌الله میلانی در جریان قیام 15 خرداد 1342و حضورش در برخی نشست‌های مذهبی فاش شد.

     


    ساواک، در پنجم دیماه 1342، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت 9 ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در بیدادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا 20 آذر 1345 در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را می‌پایید.

    وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در 14 خرداد 1346، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیت‌های مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیت‌ها خودداری نمایید.»

     

     


    قرنی؛ پس از انقلاب اسلامی:

    قرنی به این باور رسیده بود که تنها راه رهایی از سرکوب حکومت دست‌نشانده محمدرضا پهلوی، پیروی از فرمان‌های امام(ره) می‌باشد. او با پیروزی انقلاب اسلامی ایران پیوسته برای دیدار با امام(ره) به مدرسه علوی تهران می‌‌رفت.

     

     

     


    با برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران و پایه‌ریزی ارتش مکتبی و مردمی ایران، بنابر حکمی از سوی حضرت امام (ره) به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و به سمت نخستین رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب برگزیده شد. همزمان، عضو شورای انقلاب اسلامی نیز بود.شهید سپهبد قرنی

    در همان روزهای آغازین انقلاب اسلامی، گروهک‌های مجاهدین خلق، فداییان خلق و بسیاری ضدانقلاب‌های دیگر شعار انحلال ارتش سر داده بودند که امام(ره) مخالف این شعار بودند. در همین دوران، سرلشکر قرنی، رییس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، در گفتگویی اظهار داشت که «اگر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف کنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر می‌افتد.

     


    در ارتش شکلی به‌وجود می‌آورم که دشمنان کشور نتوانند کوچکترین لطمه‌ای به ایران وارد کنند. ارتش بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید به‌تدریج و با مرور زمان صورت بگیرد ... .»

    در دولت نوپای جمهوری اسلامی، سپهبد قرنی پس از بازگرداندن نظم اولیه در نیروهای سه‌گانه ارتش، در سرکوب و ناکامی گروهک‌‌های ضدانقلاب نقش بسزایی ایفا کرد.

     


    شهادت:

    روز دوشنبه، سوم اردیبهشت 1358 سرلشکر قرنی که عنوان نخستین ریاست ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران را داشت، ترور شد؛ تیمسار قرنی به بیمارستان مهر انتقال یافت و یک تیم پزشکی از ارتش نیز به بیمارستان اعزام شد تا در جریان درمان او کمک کنند؛ سرلشکر قرنی در خانه‌اش در خیابان ولیعصر تهران و در حوالی سینما امپایر سابق هدف گلوله قرار گرفت و از ناحیه شکم و پا مجروح شد، معالجات مؤثر واقع نشد و او به شهادت رسید.

    گروه فرقان در اعلامیه‌ای، مسئولیت ترور سرلشکر قرنی را برعهده گرفت؛ تروریست‌ها از چند روز قبل با اجاره اتاقی در هتل جم، یعنی مقابل خانه قرنی، رفت و آمد او را زیر نظر داشتند و سرانجام وقتی او در حیاط خانه بود، در را زدند و او را به هنگام باز کردن در حیاط، مورد اصابت گلوله قرار دادند.

    طرح اولیه ترور از سوی «اکبر گودرزی» و «محمد متحدی» رئیس شاخه نظامی مطرح شد و به گفته اکبر گودرزی گروهی از اعضای شاخه نظامی محسن سیاهپوش، مهدی ملاحسینی و حسین قاسمی در این طرح ترور مشارکت داشتند

     

    محسن شجاعی راننده و محافظ شهید قرنی که شاهد ترور او بوده، درباره نحوه این ترور می‌گوید:

    «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش ساختمان به خانه او آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند؛ به نقاش‌ها گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک وقت در حیاط را باز نکنید، کلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم؛ یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود؛ دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد، یک پسر بچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد. تیمسار یک سینی چای آورد؛ گفتم اینها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند - منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق های هتل واقع در روبروی خانه بر ما مشرف بودند - شهید قرنی گفت: تو چقدر به این ها گیر می‌دهی! حدود ساعت 8:30 - 9 صبح بود، همین طور که داشتیم چای می‌خوردیم، در خانه را زدند تا من بلند شدم که در را باز کنم، پسر بچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من به بیرون برسم، یکی از آن فرقانی‌ها اسلحه کلاشینکوف را زیر گلویم گذاشت، کلتم را که کالیبر 45 داشت، از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت. کلتم را هم پرتاب کرد طرف دیگر حیاط. مهاجمین مرا هل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم.

    ـ تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است.

    ـ ساکت شو، حرف نزن.

    بعد به داخل حیاط دویدند، دو تیر شلیک کردند، سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند؛ وقتی در مهاجمین در بدو ورود ما را به رگبار بستند، سیمان‌های دیوار مثل گلوله به صورت من پاشید اما گلوله‌ای به من نخورد؛ بعد از این که ضاربین فرار کردند، من رفتم داخل حیاط و دیدم تیمسار گوشه‌ای از حیاط افتاده، یک گلوله به ران پای چپ و یک گلوله هم به سمت راست شکمش اصابت کرده بود، تیرها جایی نبود که بتوانند ایشان را بکشند ولی تقدیر چنان بود که تیمسار شهید شود.»

    دکتر هادی منافی که در لحظه شهادت بر بالین سپهبد محمد ولی قرنی حضور داشته، دلیل شهادت را این گونه توضیح می‌دهد:

    «اوایل انقلاب بود که من تازه از مشهد برگشته بودم، طبق روال عادی، به بیمارستان مهر رفتم که متوجه شدم تیمسار قرنی را غرق در خون به بیمارستان آورده‌اند. یک گلوله به زیر جناق و گلوله دیگری هم به ران پای او اصابت کرده بود؛ برای بیرون آوردن گلوله زیر جناق، تیمسار قرنی را به سرعت به اتاق عمل بردیم اما متأسفانه تیر به شریان اصلی و آئورت‌اش برخورد کرده و گروه خون شهید قرنی هم از نوع منفی و نایاب بود. بدتر از همه این که زمان ترور تیمسار قرنی توسط گروه فرقان تا رساندن او به بیمارستان زمان زیادی گذشته بود.»

    حمید نیکنام ضارب و عامل ترور سپهبد قرنی چگونگی ترور اولین قربانی گروه فرقان را این‌گونه شرح می‌دهد:

    «قبلا درست در شناسایی نبودم که بدانم چه شده ولی گمان کنم رضا [یوسفی] و محسن [سیاهپوش] برای شناسایی رفته بودند. سعید واحد و علی اسدی هم روزهای بعدی رفته بودند. بعد روز آخر من آمدم که قرنی در حیاط بود و بعد محسن سیاهپوش از هتل خارج شد؛ من و رضا [یوسفی] بیرون آمدیم و قرار بود رضا مواظب آن شخص [محافظ سپهبد قرنی] باشد و من به سراغ قرنی رفتم که در خانه‌اش باز بود.

    وقتی که قرنی را زدم به طرف در آمدم که متوجه شدم آن شخص دارد در را می‌بندد. اسلحه را به طرف پایین شلیک کرده و او از شلیک من خود را به زمین انداخته بود. بیرون آمدم و جواد [بهرام تیموری آذر] با موتور منتظر بود که باهم رفتیم».

    چرایی انتخاب سپهبد قرنی به عنوان نخستین هدف ترور گروه فرقان را گرچه بسیاری به مسأله ضلع زور از مثلث زر و زور و تزویر مربوط می‌دانند اما به نظر می‌رسد کینه و نفرت گروه‌های چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی ریشه تاریخی داشته باشد؛ چرا که محمد ولی قرنی در زمان تصدی رکن دوم ارتش شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای 28 مرداد 1332 را کشف و منهدم کرده بود و این مسأله‌ای نبود که گروه‌های چپ از آن بگذرند.

    به عنوان نمونه در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب، سازمان چریک‌های فدایی خلق که گروهی مارکسیستی بود، در ارگان خود سؤال کرده بود، چرا قرنی در جریان مشارکتش در کودتا علیه شاه فقط به سه سال زندان محکوم شده بود؟ در حالی که یک دانشجو فقط به جرم خواندن کتاب‌های دکتر شریعتی و صمد بهرنگی به سالها زندان محکوم می‌شد!

    گروه فرقان پس از ترور شهید قرنی در بیانیه‌اش، دلایل این ترور را این‌گونه اعلام کرد:

    «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضد توحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور سپهبد قرنی بود».

    پیکر پاک شهید قرنی، در حرم حضرت معصومه(س) در قم به خاک سپرده شد.


     

    منبع : حامیان ولایت

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما